- مشخصات کتاب
- زندگينامه
- آهنها و احساس
- آيدا،درخت، خنجر و خاطره
- 23
- قطعنامه
- هواي تازه
- در رزم زندگي
- بهار خاموش
- بازگشت
- ديوارها
- بيمار
- رانده
- شعر گمشده
- رنجِ ديگر
- ديدار واپسين
- شعر ناتمام
- سفر
- گلكو
- صبر تلخ
- مه
- از زخمِ قلبِ «آبائي»
- بادها
- غبار
- انتظار
- ترديد
- احساس
- خفاش شب
- مرگ نازلي
- نميرقصانمت چون دودي آبيرنگ...
- ساعتِ اعدام
- شعري كه زندگيست
- طرح
- مردِ مجسمه
- لعنت
- كبود
- مرغ باران
- بودن
- شبانه
- شبانه
- شبانه
- شبانه
- شبانه
- شبانه
- شبانه
- راز
- پريا
- سرگذشت
- افق روشن
- نگاه كن
- عشق عمومي
- به تو سلام ميكنم
- تو را دوست ميدارم
- ديگر تنها نيستم
- سرچشمه
- بهار ديگر
- به تو بگويم
- بدرود
- از عموهايت
- حريقِ سرد
- شعرِِ ناتمام
- پيوند
- براي شما كه عشق ِتان زندهگيست
- سمفوني تاريك
- آوازِ شبانه براي كوچهها
- با سماجتِ يك الماس ...
- رُكسانا
- غزلِ آخرين انزوا
- غزلِ بزرگ
- حرفِ آخر
- چشمان تاريك
- از مرز انزوا
- سرودِ مردي كه تنها به راه ميرود
- تنها...
- پشتِ ديوار
- باغ آينه
- خوابِ وجينگر
- مثلِ اين است...
- حريقِ قلعهيي خاموش ...
- كليد
- اتفاق
- برف
- شبگير
- غروبِ «سيارود»
- در دوردست...
- بر سنگفرش
- كيفر
- ماهي
- كاج
- پُل ِ اللهورديخان
- شبانه
- طرح
- فقر
- مرثيه براي مردگانِ ديگر
- شبانه
- باران
- نيمشب
- شبانه
- زن خفته
- لوحِ گور
- باران
- تاشك
- معاد
- بر خاك ِ جدي ايستادم ...
- كوچه
- دادخواست
- در بسته...
- از شهر سرد...
- با همسفر
- باغ آينه
- مرثيه
- نبوغ
- شعارِ ناپلئونِ كبير
- قصهي دختراي ننه دريا
- لحظهها و هميشه
- آيدا در آينه
- ققنوس در باران
- مرثيههاي خاك
- شكفتن در مه
- ابراهيم در آتش
- دشنه در ديس
- ترانههاي كوچك غربت
- مدايح بيصله
- روزنامهي انقلابي
- و چون نوبت ِ ملاحان...
- ميان ِ كتابها گشتم
- خوابآلوده هنوز...
- من همدست ِ تودهام
- پيغام
- جهان را كه آفريد
- نميتوانم زيبا نباشم
- نميخواستم...
- در جدال با خاموشي
- انديشيدن...
- سحر به بانگِ زحمت و جنون
- جخ امروز از مادر نزادهام...
- تو باعث شدهاي...
- دست زي دست نميرسد
- هميشه همان...
- سلاخي ميگريست...
- پس آنگاه زمين...
- شبانه
- اين صدا
- بُهتان مگوي
- غمم مدد نكرد
- با «برونييفسكي»، شاعر لهستاني
- كريه اكنون...
- سپيدهدم
- كويري
- كجا بود آن جهان...
- بوتيمار
- ترانهي اشك و آفتاب
- بِسودهترين كلام است دوستداشتن...
- تنها اگر دمي...
- مردِ مصلوب...
- جاني پُر از زخم...
- شبِ غوك
- ترجمانِ فاجعه
- در كوچهي آشتيكُنان
- سرودِ قديميِ قحطسالي
- ترانهي اندوهبارِ سه حماسه
- شبانه
- دوستت ميدارم بي...
- سرودِ آوارگان
- نلسن ماندلا
- يك مايه در دو مقام
- پرتوي كه ميتابد از كجاست؟
- حواي ديگر
- اي كاش آب بودم...
- تِكتِكِ ناگزير را برمشمار...
- توازيِ ردِّ ممتّدِ...
- چشمهاي ديوار
- شيهه و سمْضربه...
- پاييزِ سنهوزه
- در آستانه
- حكايت
- هاسميك
- ظلماتِ مطلقِ نابينايي
- حجمِ قيرينِ نهدركجايي...
- درپيچيده به خويش...
- طبيعتِ بيجان
- در آستانه
- خلاصهي احوال
- آن روز در اين وادي...
- خاطره
- بر كدام جنازه زار ميزند...؟
- ما نيز...
- قناري گفت...
- نه عادلانه نه زيبا بود...
- آن روي ديگرت...
- يكي كودك بودن...
- ترانه
- سِفْرِ شُهود
- قفس قفس اين قفس...
- جوشان از خشم...
- بوسه
- گدايانِ بياباني
- ببر
- طرحهاي زمستاني
- طرحِ باراني
- ميلاد
- قصهي مردي كه لب نداشت
- حديث بيقراري ماهان
- سراسرِ روز
- نوروز در زمستان
- ميدانستند دندان براي...
- از خود با خويش
- آشتي
- غرشِ خامِ تندرهاي پوده...
- زنان و مردانِ سوزان...
- ما فرياد ميزديم...
- The Day After
- سرودِ ششم
- شببيداران
- شبانه
- شرقاشرقِ شاديانه...
- نگران، آن دو چشمان است...
- با تخلصِ خونينِ بامداد
- چاهِ شغاد را ماننده...
- چون فورانِ فحلْمستِ آتش...
- نخستين كه در جهان ديدم...
- نخستين از غلظهي پنيرك...
- كژمژ و بيانتها...
برگزیده اشعار احمد شاملو
مشخصات کتاب
سرشناسه : شاملو، احمد، 1379 - 1304
عنوان و نام پديدآور : برگزیده اشعار احمد شاملو
مشخصات نشر : تهران: تندر، 1363.
مشخصات ظاهری : ص 196
شابک : بها:280ریال
موضوع : شعر فارسی -- قرن 14
رده بندی کنگره : 16آ PIR8114/الف85 1363
رده بندی دیویی : 8فا1/62
شماره کتابشناسی ملی : م 63-444
زندگينامه
احمد شاملو (زادۀ 21 آذر، 1304 در تهران؛ 12 دسامبر 1925، در خانهٔ شمارهٔ 134 خيابان صفي عليشاه - درگذشتۀ 2 مرداد 1379؛ 24 ژوئيه 2000 در فرديس كرج) شاعر، نويسنده، فرهنگ نويس، اديب، مترجم ايراني و از اعضاي كانون نويسندگان ايران بود. آرامگاه او در امامزاده طاهر كرج واقع است. تخلص او در شعر الف. بامداد بود. سرودن شعرهاي آزادي خواهانه و ضد استبدادي ، عنوان شاعر آزادي ايران را براي او به ارمغان آورده است. شهرت اصلي شاملو به خاطر شعرهاي اوست كه شامل اشعار نو و برخي قالب هاي كهن نظير قصيده و نيز ترانه هاي عاميانه است. شاملو تحت تأثير نيما يوشيج، به شعر نو (كه بعدها شعر نيمايي هم ناميده شد) روي آورد، اما براي نخستين بار درشعر «تا شكوفهٔ سرخ يك پيراهن» كه در سال 1329 با نام «شعر سفيد غفران» منتشر شد وزن را رها كرد و به صورت پيشرو سبك نويي را در شعر معاصر فارسي گسترش داد. از اين سبك به شعر سپيد يا شعر منثور يا شعر شاملويي ياد كرده اند. تني چند از منتقدان ادبي او را تنها شاعر موفق در زمينه شعر منثور مي دانند.
آهن ها و احساس
مرغ دريا
خوابيد آفتاب و جهان خوابيد
از برجِ فار، مرغكِ دريا، باز
چون مادري به مرگِ پسر، ناليد.
گريد به زيرِ چادرِ شب، خسته
دريا به مرگِ بختِ من، آهسته.
□
سر كرده باد سرد، شب آرام است.
از تيره آب _ در افقِ تاريك _
با قارقارِ وحشي اردك ها
آهنگِ شب به گوشِ من آيد؛ ليك
در ظلمتِ عبوسِ لطيفِ شب
من در پيِ نواي گُمي هستم.
زين رو، به ساحلي كه غم افزاي است
از نغمه هاي ديگر سرمستم.
□
مي گيرَدَم ز زمزمه ي تو، دل.
دريا! خموش باش دگر!
دريا،
با